سفیر سیمرغ، وبلاگ تخصصی ادبیات فارسی

شعرهای عاشقانه و جالب فروغ فرخزاد و حمید مصدق برای یکدیگر"سیب"

شعرهای عاشقانه و جالب فروغ فرخزاد و حمید مصدق برای یکدیگر

 دو شعر عاشقانه از این دو شاعر نامی که شعرهایی عاشقانه برای هم و در جواب همدیگر مینوشتند

forogh7[WwW.Kamyab.IR]

شعر زیبای حمید مصدق

تو به من خندیدی و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز،

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

.
.
.
.

جواب زیبای فروغ فرخ زاد

من به تو خندیدم

چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را …

و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

برگرفته از سایت کمیاب



:: موضوعات مرتبط: شعر، ادبیات غنایی، ،
:: برچسب‌ها: فروغ فرخزاد،حمید مصدق,
نويسنده : ....


آخرین دست آورد مرکز سلامت توکیو

 1. هرگز سيگار نکشيد و اگر مي کشيد ، نيمه آخر آن را به هيچ وجه نکشيد.

 

2. در حمام هيچگاه مستقيما زير دوش آب گرم نفس نکشيد. کلر يک قاتل تدريجي است.

3. هنگام شارژ موبايل ابتدا شارژر را به گوشي وصل کنيد و سپس آن را به برق وصل کنيد. بهتر است موبايل خاموش باشد.

4. چاي بيشتر از يک روز مانده را اصلا ننوشيد.

5. هنگام روشن کردن کولر اتومبيل خود ابتدا به مدت حداقل 5 دقيقه پنجره ها را باز بگذاريد و در پمپ بنزينها کولر را خاموش نماييد.

6. غذاي خود را بيشتر از يکبار در مايکروفر گرم نکنيد و بعد از آن درصورت عدم استفاده دور بريزيد.

7. هنگام غذا بين هرلقمه حداقل 1 دقيقه فاصله بگذاريد و دو ساعت قبل و بعد از غذا و هنگام آن نوشيدني ننوشيد.

8. هنگام حرکت اتومبیل، پنجره ها را تماما باز نکنيد تا هوا بصورت باد وارد مجاري تنفسي نگردد.

9. لوازم آرايشي را بيشتر از 5 ساعت برروي پوست خود باقي نگذاريد. سلولهاي پوستي نياز به تعرق و تنفس دارند. درمنزل نيز تا حد امکان از لباسهاي گشاد ، راحت و باز استفاده نماييد.
 
10. موهاي خود را بيش از يکبار در شبانه روز شانه نکنيد. مراقب ورود شوره سر (حتي بصورت نامرئي) به چشمها و مجراي تنفسي خود باشيد.

11. هنگام دويدن و راه رفتن سر خود را بالا نگهداريد.هنگام نشستن و خوابيدن برعکس سر خود را پايين نگهداريد.
   12. توجه بيش از حد به وزن، سودمند نيست. بدن انسان قادر است بصورت خودکار ميزان ورودي، جذب و ميزان دفع را تنظيم نمايد و اشتهاي طبيعي نيز متناسب با آن مي باشد. هرچه قدر دوست داريد بخوريد.

13. اگر نياز مالي نداريد، لازم نيست روزي 8 ساعت کار کنيد. بهترين تعداد ساعات کاري بين 5 الي 6 ساعت ميباشد.

14. هرگز پشت مانيتور (هاي قديمي) که روشن هستند قرار نگيريد. ضرر آنها از خيلي از دستگاههاي عکسبرداري بيشتر است.

15. ورزش و تحرک در ابتداي صبح نه تنها سودمند نيست بلکه خطرناک نيز هست. سعي کنيد آن را در حداقل 3 ساعت بعد از بيداري و یا عصر انجام دهيد.
 
16. توجه بيش از حد به امور سياسي، ورزشي و اقتصادي براي سلامت روان مضر بوده و در دراز مدت به علت عدم امکان تسلط بر کنترل آنها، باعث اختلالات رواني مي گردد.

برگرفته از سایت گوناگون

 



:: موضوعات مرتبط: اصطلاحات، ،
:: برچسب‌ها: سلامت,
نويسنده : ....


سخنان تامل برانگیز

*************

ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻴﺪ.
اﮔﺮ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺁﻧﺮا ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪاﺭﻧﺪ, ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ,
" ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﻚ اﻧﺘﺨﺎﺏ اﺳﺖ "
ﺯﻧﺪﮔﻲ, ﺭاﺿﻲ ﻧﮕﻪ ﺩاﺷﺘﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﻴﺴﺖ.........

*********************

 



:: موضوعات مرتبط: تصاویر، متن ادبی، ،
نويسنده : ....


حکایتی از گلستان

 

 

پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد بیچاره درآن حالت نومیدی ملک را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن که گفته‌اند هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید.

وقت ضرورت چو نماند گریز              دست بگیرد سر شمشیر تیز
اذا یئسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ              کَسنّورِ مغلوب یَصولُ عَلی الکلبِ

ملک پرسید چه می‌گوید یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند همی‌گوید وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت ملک روی ازین سخن در هم آمد و گفت آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی و خردمندان گفته‌اند دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه‌انگیز

هر که شاه آن کند که او گوید     حیف باشد که جز نکو گوید

بر طاق ایوان فریدون نبشته بود

جهان ای برادر نماند به کس               دل اندر جهان آفرین بند و بس
         مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت               که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
  چو آهنگ رفتن کند جان پاک                چه بر تخت مردن چه بر روی خاک

برگرفته از کلیات سعدی

 



:: موضوعات مرتبط: متن ادبی، شعر، نثر، انواع ادبی، ،
:: برچسب‌ها: حکایت،سعدی،نکوهش دنیا پرستی,
نويسنده : ....


کمی تامل

نه تو می مــانی و نه
انــدوه
و نه هیچیـــــک از مردم ایــــن
آبادی…
به حباب نگـــــران لب یک رود
قســــم،
… و به کوتاهــــی آن لحظه شـــــادی
که گذشت،
غصــــه هم می گــــذرد،
آنچنــــانی که فقط خاطــــره ای
خواهـــد ماند…
لحظه ها عریاننــــد
به تن لحظـــه خود، جامه انــدوه
مپوشان هرگــــز
.
Sms.KamYab.Ir



:: موضوعات مرتبط: تصاویر، متن ادبی، ،
نويسنده : ....


خداونـد از نـگاه ملاصـدرا

God[WwW.Kamyab.IR]

خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود

یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!

چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود
که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!

از سخنان ملاصدرای شیرازی

برگرفته از سایت کمیاب



:: موضوعات مرتبط: متن ادبی، نثر، ،
:: برچسب‌ها: خداوند،ملاصدرا,
نويسنده : ....


جملات ارزشمند

انسان های خوب
همچو انعکاس ماه در زلال برکه اند
لمس شدنی نیستند ولی زیبایی بخش ظلمت شبند



:: موضوعات مرتبط: تصاویر، متن ادبی، ،
نويسنده : ....


دل شکستگی، انسان را می‌کشد

http://goonagoon-groups.com/

پزشکان به تازگی اعلام کرده‌اند نشانه‌های زیادی وجود دارند که نشان می‌دهند ابتلا به سندروم قلب شکسته می‌تواند منجر به مرگ افراد شود.

دل‌شکستگی بسیار دردناک است، خواه در اثر شکست عاطفی رخ دهد و خواه در اثر مرگ یکی از نزدیکان، اما به نظر می‌آید این رویداد خطراتی جدی‌تر از دردناک بودن را به دنبال داشته باشد، زیرا شواهد زیادی هستند که نشان می‌دهند اختلالات قلبی که در اثر رویدادهای شدید احساسی به وجود می‌آیند می‌توانند منجر به مرگ شوند.

آلکساندر لیون متخصص قلب و عروق می‌گوید سندروم قلب شکسته عامل ٢ درصد از ٣٠٠ هزار حمله قلبی است که سالانه در بریتانیا رخ می‌دهد. مطالعه جدید به پزشکان کمک می‌کند تا با دقتی بالا سندروم قلب شکسته را تشخیص دهند، به این شکل می‌توانند میزان رواج ابتلا به این سندروم را تعیین کنند.

ابتدا افزایش شدید آدرنالین عامل ابتلا به این سندروم شناخته میشد، رویدادی که می‌تواند در اثر وقوع حادثه‌ای خوب یا بد رخ دهد. بر خلاف یک حمله قلبی که در اثر انسداد یکی از شریان‌های قلبی رخ می‌دهد، در سندروم قلب شکسته هیچ شریانی مسدود نمی‌شود.

در عوض پزشکان بر این باورند که افزایش شدید آدرنالین باعث فلج موقت بطن پایینی قلب شده و به این شکل به حفره بالایی فشار بیشتری وارد می‌شود و به این شکل نشانه‌های معمول حمله قلبی مشاهده می‌شوند و به علاوه شکل ظاهری حفره‌های پایینی قلب نیز تغییر پیدا می‌کند.

بر اساس گزارش دیسکاوری، تحقیقات پیشین نشان داده‌اند که ابتلا به این سندروم در میان زنان بیشتر از مردان است. با این همه به نظر می‌آید زنان بهتر از مردان می‌توانند از تاثیرات افزایش شدید آدرنالینی جان به در ببرند و احتمال مرگ مردها در اثر این رویداد بیشتر از زنان است.

برگرفته از سایت گوناگون.....

 



:: موضوعات مرتبط: اصطلاحات، نثر، ،
:: برچسب‌ها: دل شکستگی,
نويسنده : ....


دوستی

آدم بدون دوست ، چون کتاب بدون جلد است !



:: موضوعات مرتبط: تصاویر، ،
نويسنده : ....


شب های قدر 1392مشهد مقدس



:: موضوعات مرتبط: تصاویر، ایران، ،
نويسنده : ....


تولدم مبارک

http://fapatogh.com/wp-content/uploads/2013/06/%DA%A9%DB%8C%DA%A9-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-10.jpg



:: موضوعات مرتبط: تصاویر، ،
:: برچسب‌ها: تولد, تصویر,
نويسنده : ....


داستان مدیریت بحران !

modir[WwW.Kamyab.IR]

 آقای اسمیت به تازگی مدیر عامل یک شرکت بزرگ شده بود. مدیر عامل قبلی یک جلسه خصوصی با او ترتیب داد و در آن جلسه سه پاکت نامه دربسته که شماره های ۱ و ۲ و ۳ روی آنها نوشته شده بود به او داد و گفت: هر وقت با مشکلی مواجه شدی که نمی توانستی آن را حل کنی، یکی از این پاکت ها را به ترتیب شماره باز کن.
چند ماه اول همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه میزان فروش شرکت کاهش یافت و آقای اسمیت بد جوری به درد سر افتاده بود.
در ناامیدی کامل، آقای اسمیت به یاد پاکت نامه ها افتاد. سراغ گاوصندوق رفت و نامه شماره ۱ را باز کرد.
کاغذی در پاکت بود که روی آن نوشته شده بود: همه تقصیر را به گردن مدیرعامل قبلی بینداز.
آقای اسمیت یک نشست خبری با حضور سهامداران برگزار کرد و همه مشکلات فعلی شرکت را ناشی از سوء مدیریت مدیرعامل قبلی اعلام کرد. این نشست در رسانه ها بازتاب مثبتی داشت و باعث شد که میزان فروش افزایش یابد و این مشکل پشت سر گذاشته شد.
یک سال بعد، شرکت دوباره با مشکلات تولید توأم با کاهش فروش مواجه شد. با تجربه خوشایندی که از پاکت اول داشت، آقای اسمیت بی درنگ سراغ پاکت دوم رفت. پیغام این بود:تغییر ساختار بده.
اسمیت به سرعت طرحی برای تغییر ساختار اجرا کرد و باعث شد که مشکلات فروکش کند.بعد از چند ماه شرکت دوباره با مشکلات روبرو شد.
آقای اسمیت به دفتر خود رفت و پاکت سوم را باز کرد. پیغام این بود:سه پاکت نامه آماده کن.

www.kamyab.ir



:: موضوعات مرتبط: داستان، داستان کوتاه، نقد و تحلیل، نثر،داستان، ،
:: برچسب‌ها: داستان, مدیریت بحران,
نويسنده : ....


سهراب

سهراب، گفتی چشم ها رو باید شست!
شستم ولی...
گفتی جور دیگر باید دید!
دیدم ولی...
گفتی زیر باران باید رفت!
رفتم ولی او نه
..

چشم های خیس و شسته ام را،

نه نگاه دیگرم را

هیچ کدام را ندید
فقط در زیرباران

با طعنه ای خندید و گفت:دیوانه ی باران زده......!!!



:: موضوعات مرتبط: نقد و تحلیل، شعر، شعر، ،
:: برچسب‌ها: شعر, سهراب,
نويسنده : ....